وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ...

هُــرمان به معنی هوش و ذکاوت

سلسله مباحث مبانی اندیشه اسلامی (9)

شنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۲، ۱۰:۰۰ ب.ظ

اوصاف ثبوتی خداوند

سلام بر همه مخاطبان گرامی

بازم باید از غیبت هفته پیشم عذرخواهی کنم. ولی چیکار کنیم دیگه، امتحان هست و یه عالمه درس و شب های امتحان.اشاالله که دیگه تکرار نمیشه.

در مطلب قبل بعد از کلی کش و قوس، تونستیم توحید خداوند رو اثبات کنیم. چه توحید درونی و چه توحید بیرونی. با صفات سلبی خداوند هم آشنا شدیم و وعده کردیم که تو این مطلب با صفات ثبوتی خداوند آشنا بشیم و توحید صفاتی خداوند رو هم اثبات کنیم.

 

اگر یادتون باشه ما برای اثبات صفات خداوند از یه شاه کلید استفاده می کردیم که اون هم وصف " کمالِ مطلقِ خداوند" بود. بر اساس این معیار هر مفهومی که نشانگر نوعی کمال باشد و بر هیچ نقصی دلالت نکند، از اوصاف ذاتی ثبوتی برای خداوند محسوب می شود. این اوصاف بسیارند و ما تنها به توضیحاتی مختصر در مورد بعضی صفات مهم بسنده می کنیم، باشدکه با یادگیری آنها در عمق جان ما رسوخ کنند، انشاالله.

  1- خالقیت مطلق خداوند:

ابتدا می بایست خالقیت را تعریف کنیم. خالقیت به معنای فاعلیت و وجودبخشی است و بنابراین خداوند که وجودبخش است، خالق نامیده می شود.

اثبات این صفت برای خداوند با توجه به مطالب قبل بسیار ساده است. در مطلب قبل نشان دادیم که همه موجودات مخلوق خداوند هستند و همچنین ثابت کردیم که خداوند یکتای بی همتا است، پس خالقیت خداوند همه دیگر موجودات را شامل می شود.و خداوند "خالقیت مطلق" دارد. ( به همین سادگی!!!)

حال برای کسانی که مطلب قبل یادشان مانده ممکن است این سوال پیش بیاید که خالقیت از اوصاف ذات خداوند است یا اوصاف فعل خداوند؟ ( اوصاف ذات خداوند اوصافی بودند که به ذات خداوند مربوط می شدند و اوصاف فعل، اوصافی بودند که در ارتباط با بقیه موجودات تعریف می شدند.)

در پاسخ به این افرادِ نکته سنج باید گفت که صفت خالقیت عموما از رابطه ای وجودی بین خالق و مخلوق حکایت دارد، با توجه به این معنا ، خالقیت از اوصاف فعل خداوند است و رابطه وجودی موجودات دیگر را با خداوند نشان می دهد. اما ممکن است است خالق بودن را به معنای قدرت خداوند بر آفرینش در نظر بگیریم که در اینصورت، این معنای خالقیت به وصف قدرت خداوند باز می گردد و از اوصاف ذاتی خداوند محسوب می شود، زیرا برای نسبت دادن آن به خداوند، لازم نیست وجود مخلوقات را در نظر بگیریم.

2- علم مطلق خداوند:

همه ما معنای علم و جهل و دانایی و نادانی را می دانیم، زیرا بسیاری چیزها را می دانیم و بسیاری دیگر را نمی دانیم. به طور کلی علم یا دانایی نسبت به هرچیز ، نوعی بهره مندی از چیزی است که جاهل و نادان از آن بی بهره است. پس مفهوم علم بر نوعی داراییِ وجودی دلالت دارد و مفهوم جهل بر نوعی ناداری. به تعبیر فلسفی، علم نوعی کمال است و جهل نوعی نقص. پس با دقت در مفهوم علم در می یابیم که این مفهوم به خودی خود بر نوعی کمال دلالت دارد و از اوصاف ثبوتی خداوند محسوب می شود. پس خداوند علم دارد. حال اگر مطلق بودن علم خداوند را اثبات کنیم، وصف «علم مطلق» را برای خداوند به اثبات رسانده ایم. معنای علم مطلق خداوند این است که او به همه چیز آگاه است؛ علم به خود، به آنچه بوده، هست و خواهد بود، و حتی علم به آنچه هرگز موجود نخواهد شد. برای اثبات علم مطلق خداوند، علم خداوند را اولاً نسبت به خود و ثانیاً نسبت به موجودات دیگر به اختصار بررسی می کنیم.

الف) علم به خود:

همه ما انسانها نسبت به خود علم داریم و خود را با علم حضوری درک می کنیم. ما خودمان را می یابیم و مستقیماً و بدون واسطه ی مفهوم به خودمان آگاهیم. واضح است که این کمال در موجودی که کمال مطلق است نیز وجود دارد. پس خدای متعال نیز به خود آگاه است و خودش را با علم حضوری و بی واسطه مفهوم می شناسد.

ب) علم به غیر خود:

علم به غیر خود، به معنای علم به موجودات دیگری است که وجود دارند. اثبات علم به غیر خود، از اثبات علم به خود منشأ می گیرد، بدین صورت:

وقتی می گوییم خداوند خودش را کاملاً می شناسد بدین معناست که همه چیز را درباره خودش می داند، پس او دقیقاً می داند که چه چیزهایی را که خلق می کند و چگونه آنها را خلق می کند، و نیز چه چیزهایی را خلق نمی کند. این علم کاملاً به گونه ای است که مثلاً قبل از آنکه انسان خاصی را بیافریند، می داند که او را با چه ویژگی های ظاهری و باطنی، از چه کسی، چگونه و در چه زمان و مکانی می آفریند. از آنجایی که همه موجوداتِ غیرخدا، مخلوق اویند، او دقیقاً به دلیل آنکه همه چیز را درباره خودش می داند، همه چیز را درباره سایر موجودات نیز می داند همچنین چیزهایی که هرگز موجود نخواهند شد، همان چیزهایی هستند که هرگز خداوند خلقشان نخواهد کرد و خداوند دقیقاً بدان جهت که همه چیز را درباره خودش می داند، همه چیز را درباره ی آنچه خلق نمی کند نیز می داند.

پس خداوند با علم به ذات خود، به تمام چیزهایی که می آفریند و نمی آفریند علم دارد. به عبارت دیگر علم مطلقِ ذاتیِ خداوند، هم مستلزم علم ذاتی به خود است، هم مستلزم علم ذاتی به غیر خود، به طور کامل.

 این علم به غیر خود ممکن است باعث بوجود آمدن شبهه ای در خصوص مجبور بودن فاعل های دیگر، از جمله انسان شود که مربوط به مسئله جبر و اختیار است و در مطلب بعد با توفیق الهی به طور کامل به آن پرداخته می شود.

3- قدرت مطلق خداوند

ابتدا می بایست قدرت را تعریف کنیم. آیا تاکنون به معنای قدرت داشتن یک فاعل بر انجام یک کار فکر کرده اید؟

شرط اول بر قدرت داشتن بر انجام یک کار این است که فاعل، سنخیت لازم برای انجام یک فعل داشته باشد، مثلاً خورشید می تواند زمین را روشن کند. شرط دوم این است که فاعل علاوه بر آنکه سنخیت لازم را داشت، علم و اختیار نیز برای انجام کار داشته باشد. اگر این دو شرط برقرار باشد، از واژه «قدرت» استفاده می شود و می گویند که چنین فاعلی بر انجام فعلی قادر است.

حال چگونه مطلق بودن خداوند را اثبات کنیم؟ به سادگی!!!

توان انجام هر فعل، نوعی کمال برای فاعل است؛ فاعلی که علاوه بر توان لازم، علم و اختیار نسبت به فعل خود دارد، کامل تر از فاعلی است که این کمالات را ندارد. خداوند نیز که کامل مطلق است، پس خداوند توان لازم بر انجام هر کاری را همراه با علم و اختیار دارد. پس نتیجه می گیریم که خداوند «قادر مطلق» است؛ به همین سادگی!!!

حال در مورد قدرت خداوند دو سؤال مطرح می کنم:

1-    آیا خداوند می تواند سنگی را بیافریند که خود نتواند آنرا بلند کند؟

اگر بتواند سنگ را بیافریند نمی تواند آنرا بلند کند و عاجز است!

اگر نتواند سنگ را بیافریند باز هم عاجز است!!

براستی آیا خداوند عاجز است؟ ( ابتدا خوب به این سؤال فکر کنید.)

برای پاسخ به این شبهه باید گفت که توان و قدرت از نظر مفهوم، درباره اموری به کار می روند که با صرف نظر از توان و قدرت فاعل، قابل تحقق باشند. به عبارت دیگر قدرت و عدم قدرت به امور ممتنع تعلق نمی گیرد و یک فعل، باید شدنی باشد تا بتوان آنرا انجام داد. پس وجود سنگی که خداوند نتواند آنرا بلند کند، محال است، زیرا با قدرت مطلق خداوند که هم اکنون آنرا اثبات کردیم در تضاد است.

به عبارت دیگر این شبهه از اساس باطل است. چراکه پیش فرض آن بر قادر نبودن خداوند استوار است ولی ما اکنون اثبات کردیم که خداوند قادر مطلق است.

4- اراده و اختیار مطلق خداوند

ابتدا واژه اراده را تعریف می کنیم. «اراده» معانی مختلفی دارد که مهمترین آن دو معناست:

1-    تصمیم گرفتن

2-    دوست داشتن و خواستن

کدام یک از این دو را می توان به خداوند نسبت داد؟ به نظر شما آیا خداوند تصمیم گیری می کند؟

ابتدا باید تصمیم گیری را تعریف کنیم: تصمیم گیری حالتی نفسانی است که می توان آنرا جَزم شدنِ عَزم، در پی سنجیدن جوانبِ مختلف کار، و زیاد شدن شوق برای انجام دادن یک فعل معنا کرد.

این معنا بر نوعی کمال دلالت می کند و نشان می دهد که خواستِ فاعلِ تصمیم گیرنده در فعل او مؤثر است؛ اما از طرف دیگر این معنا ملازم با نوعی نقص در فاعل نیز هم هست، چرا که نشان می دهد که این کمال در شرایطی خاص بوجود می آید و بدون وجود آن شرایط، فاعل فاقد آن کمال است. پس اراده به این معنا را نمی توان به خدایِ کاملِ مطلق نسبت داد. پس، اراده را فقط به معنای دوم یعنی دوست داشتن و خواستن باید به کار برد.

5- حیات مطلق

موجودی که علم و اختیار و قدرت دارد، «حی» و «زنده» است و هنگامی که این ویژگی ها را از دست بدهد، «فاقد حیات» یا «مرده» نامیده می شود. پس از اثبات علم، اختیار و قدرت مطلق برای خداوند، ثابت می شود که خداوند همواره کمالِ حیات را نیز دارد و در نتیجه، حیاتِ مطلق نیز به عنوان وصف ذاتی و ثبوتی برای او اثبات می شود.

در پایان نیز بحث کوتاهی درمورد «توحید صفاتی» خداوند داریم:

اوصاف کمال خداوند هر چند از نظر مفهوم متعدد هستند ولی وجودی غیر از وجود خداوند ندارند و عین خداوند هستند، نه غیر او. همچنین اوصاف کمال خداوند، وجودی غیر از یکدیگر ندارند و وجود خود این اوصاف نیز عین وجود یکدیگر است. عینیت صفات کمال خداوند را با یکدیگر و با ذات خداوند، «توحید صفاتی» گویند.

همان طور که در متن هم اشاره کوچکی شد، یکی از مسائل مهم، مسئله جبر و اختیار است و شبهاتی که وارد می شود. ان شاء الله در مطلب بعد بحث جبر و اختیار به طور کامل شرح داده خواهد شد، به توفیق الهی.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">