وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ...

هُــرمان به معنی هوش و ذکاوت

انسان شناسی 3

چهارشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۱۷ ق.ظ

سلام و تبریک سال نو. تبریک واسه ایامی که می تونه انسان خودش رو با طبیعت هماهنگ کنه و از زمستان غفلت بیدار بشه و بهار زندگیش رو جشن بگیره

خیلی دلم براتون تنگ شده، آخه از پارسال تا حالا همدیگه رو ندیدیم. البته یه مدت زیادی هم من غیبت داشتم که بذارید به حساب آخر سال و خونه تکونی و این حرفها.

و اما بعد

اگر که یادتون باشه اون قدیم قدیما انسان رو تعریف کردیم و ویژگی های مادی و معنویش رو گفتیم. فطرتش رو تعریف کردیم و ویژگی های این جناب فطرت رو هم یاد آور شدیم. اما الان می رسیم به اینکه این انسان با این ویژگی ها کجای این دنیا هست؟ یعنی جایگاهش تو آفرینش کجاست و این انسان چه چیزی داره که باعث شده تو این جایگاه باشه و از موجودات دیگه متمایز باشه.

جایگاه انسان در آفرینش

1- خلافت الهی:

خداوند متعال به صراحت انسان را جانشین خود معرفی می کند و در جریان آفرینشِ انسان به ملائکه می فرماید:« من در زمین جانشینی خواهم گماشت  --- 30 بقره» و یا خطاب به حضرت داوود (ع) می فرماید: « ای داوود ما تو را جانشین خویش در زمین قرار دادیم --- 26 ص »

این جانشینی یعنی چه؟ ملاک این جانشینی چیست؟             

با توجه به عرضه« الاسماء کلها» به انسان مشخص می شود که ملاک این جانشینی نه یک امر اعتباری بلکه « علم به اسما » است. خلافت تکوینی آدم و اطلاق واژه « اسما » در قرآن، این اقتضا را دارد که خداوند همه نام های موجودات و نام های واسطه های فیض و اسما خود را به انسان آموخته باشد.

و خلیفه الهی همان انسان کاملی است که به حقیقت اسماء الهی پی برده است، درجات عالی را طی کرده و قدم های ارزشمندتری در برابر فرشتگان برداشته است و به همین دلیل مقامی فوق مقام ایشان را کسب کرده است. از نظر اسلام، چنین کسی انسان کامل قلمداد می شود. پس خلیفه الهی همان انسان الهی است و در نتیجه، هر انسانی لیاقت مقام جانشینی خداوند را ندارد.

2- کرامت انسان:

از نظر اسلام، انسان دو نوع کرامت دارد: کرامت ذاتی یا هستی شناختی و کرامت اکتسابی یا ارزش شناختی.

کرامت ذاتی: برتری انسان از موجودات دیگر به دلیل ساختمان وجودی، توانایی ها و امکانات.

این کرامت عنایت ویژه خداوند متعال به نوع انسان را نشان می دهد و درنتیجه همه انسان ها از آن برخوردارند.

قرآن کریم نیز با عباراتی چون

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ

وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى کَثِیرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِیلاً

وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لَّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ

این مسئله را عنوان می کند و برتری انسان را بر موجودات دیگر بیان می کند. داشتن قوه عقل، اختیار و توانایی سیر به سوی کمال بینهایت هم از همین کرامت ذاتی انسان نشات می گیرد و همه انسان ها در اصل این توانایی ها مشترک اند.

کرامت اکتسابی: کمال هایی که انسان باید بوسیله ایمان و عمل صالح اختیاری خویش بدست آورد.

برخلاف مورد قبل این نوع کرامت انسان است که معیار مهمی برای برتری بر انسان های دیگر و تقرب به سوی خداوند است. همه ما نیز استعداد و توانایی رسیدن به این کمال را داریم و هرچه تلاش و ایثارمان بیشتر باشد به کمالات بالاتری دست پیدا می کنیم و برتر از موجودات دیگر می شویم. ولی اگر بر عکس این عمل کنیم ممکن است از حیوانات هم پست تر شویم. به همین دلیل است که آیات مربوط به کرامت اکتسابی انسان هم دو دسته اند:

الف) آیات مرتبط با کسانی که به کرامت اکتسابی نمی رسند:

  ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَـئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَـئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ

ب) آیات ناظر بر کسانی که به کرامت اکتسابی می رسند:

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ

إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ  ***  إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ 

پس انسان با تلاش اختیاری و مجاهدت و مبارزه با نفس به کرامت اکتسابی دست پیدا می کند و از این راه است که بر دیگر موجودات برتری پیدا می کند. درواقع این انسان با محور قرار دادن الله و ورود به ولایت مطلق الله تبارک و تعالی و با بندگی به آزادی ها و لذت هایی دست پیدا می کند که هرگز با لذت های مادی و شیطانی قابل مقایسه نیست.

" تو اگر از نفس بیرون آیی و به عبودیت حق گردن نهی و دل را موحد کنی و زنگار دوبینی را از آیینه روح بزدایی، در همین عالم آثار آن را به عیان می یابی؛ چنان وسعتی در قلبت حاصل شود که محل ظهور سلطنت تامه الهیه شود و از تمام عوالم وسعت و سعه آن بیشتر گردد: لا یسعُنی ارضی و لا سمائی بل یسعُنی قلب عبدی المومن.

به واسطه عبودیت حق و توجه به نقطه واحده مرکزیه در تحت سلطنت مطلقه الهیه، چنان حالتی در قلب پیدا شود که قهر و سلطنت و بر همه عوالم کند.  [ سید روح الله الموسوی الخمینی، شرح چهل حدیث، ص 259 ]"

اما در اینجا یک سوال پیش می آید که آیا این بندگی و تسلیم مطلق در برابر امر پروردگار منافاتی با کرامت بشری و آزادگی انسان دارد؟ انسانی که آزاده است چگونه می تواند خود را کوچک کند و بله قربان گوی دیگری باشد و خود را تسلیم مطلق خداوند کند؟

جواب این است که منافاتی ندارد چرا که:

اولا این خضوع و تسلیم و بندگی مطابق با فطرت انسان است و در نهاد و سرشت درونی هر فرد، میل به پرستش و تعظیم در برابر حقیقت مطلق وجود دارد.

ثانیا مطابق با دستورات عقل است؛ زیرا عقل انسان را موجودی می داند که تمام هستی او از خداوند است و از خود هیچ استقلالی ندارد و مالک هستی محدود او خداوند نامحدود است، پس عقل حکم می کند که انسان همواره تابع دستورات خداوند باشد.

ثالثا این بندگی راهی برای رسیدن به آزادی است، آزادی از محدودیت های مادی و دنیوی. همان طور که حضرت مجتبی (ع) می فرمایند: « هرکس که خداوند متعال را بندگی کند، خداوند همه اشیای این عالم را بنده او می کند و در اختیار او قرار می دهد.»

 

گفته شد که انسان با محوریت قرار دادن خداوند و رشد در سایه بندگی او می تواند عالم را مسخر خود کند. اما به نظر شما دنیای کنونی این گونه است؟ متاسفانه بشر امروز خداوند را کنار زده و خود را محور همه چیز قرار داده است و تمام علوم را نیز بر همین اساس تعریف کرده است و با این دیدگاه شروع به تاراج طبیعت کرده است.

در مورد این دیدگاه که به "اومانیسم" معروف است در مطلب بعد سخنانی خواهیم گفت، انشاالله.

  • صاحب خانه

نظرات  (۱)

بانو ،شرمنده ایم
ما، در کوچه های تنگ زمانه مان ، بر غربت امام زمانمان سیلی که هیچ ......غصه هم نخورده ایم!!!
روسیاهیم مولا
اللهم الرزقنی زیارت صاحب الزمان قبل الموت
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">