وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ...

هُــرمان به معنی هوش و ذکاوت

و باز جمعه های بی تو بودن آقا...

جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۰۰ ق.ظ

بنام خدا

سلام!

روایت اول:

در دوران نوجوانی خیلی به مسائل مربوط به ظهور و دوران قبل و بعد از اون علاقه نشون میدادم مخصوصاً اگه موضوعی درباره یاران امام زمان (عج) گیر می آوردم تا چند و چون کار برام روشن نمیشد دست بردار از ماجرا نمیشدم، هروقت جایی صحبتی از آقا امام زمان و یارانش و یا سایر مباحث دوران ظهور میشد سراپا گوش می شدم تا یه چیزی دستگیرم بشه... همیشه منتظر بودم تا مجله موعود به دستم برسه و یک راست میرفتم سراغ قسمت سوالات خواننده ها تا جواب پرسش ها رو که اکثراً جواب کنجکاوی های ذهن خودم هم ما بینش بود رو پیدا کنم... خیلی موقع ها هم مقالات و داستان های مربوط به تشرفات و ویژگی سربازان آقا رو می خوندم. مثلاً اینکه فلانی چطور به محضر آقا رسید و برخورد آقا باهاش چطور بود یا اینکه شهر هایی مثل طالقان و... که بیشتر سربازای امام اهل اونجاها هستن کجان؟! همون موقع ها بود که فهمیدم یکی از سربازای امام توی قبرستان دارالسلام شیراز مدفون هستن...

از اون موقع هر وقت از اون طرفا رد میشدیم از داخل ماشین گردن می کشیدم تا شاید از بالای دیوار نه چندان بلند قبرستان یه چیزی ببینم یا بتونم تابلوی چند تا مقبره ای که گنبد و بارگاه داشت رو بخونم ببینم لااقل کدوم یکی قبر سرباز امام زمان (عج) هست...!

روایت دوم:

اواسط فروردین ماه امسال بود که بالاخره قرار گذاشتیم و با "صاحب خانه" یه سر بریم و قبر سرباز امام زمان (عج) -که در ادامه شرح حالش رو هم بیان میکنم- زیارت کنیم.

از بلوار سیبویه به طرف دروازه کازرون که حرکت کنی در میانه های راه چشمت به قبرستان قدیم شیراز (دارالسلام) می افته که سمت چپ خیابون قرار داره از ماشین که پیاده شدیم به دنبال در ورودی قبرستان گشتیم ولی یا چیزی نبود یا اگرم بود قفل و بند داشت! آخر به هر زوری بود از یه شکاف توی دیوار وارد قبرستان شدیم... بعد از عبور از مقداری زباله و نخاله ساختمونی تونستیم از خان دوم هم عبور کنیم...! حالا نوبت این بود که از بین علف ها و خارها که تا کمرمون هم می رسید یه راهی پیدا کنیم و خودمون رو به اون چند تا قبری که حدس میزدیم یکی از اونا باشه برسونیم! آخر مجبور شدیم پامون رو روی قبر ها بذاریم و مثل این بازی های کامپیوتری از روی این قبر بپریم روی اون قبر تا شاید چیزی ما رو نیش نزنه یا توی چاهی چیزی نیوفتیم!!

گه گاهی هم با صدای صحبت و خنده ما عده ای که ان شاالله برای قرائت فاتحه اومده بودن سر از بین علف ها بالا می آوردن و با قیافه های اینجوری ._o چند دقیقه ای به ما خیره میشدن!!!

به ساختمون اول که رسیدیم به جز تیخ و سرنگ و سوزن و صد البته بوی تعفن و پشه چیزی عایدمون نشد!

قبلش شنیده بودیم که مقبره سبز رنگه و ما به برکت بهار بجز سبزی چیز دیگه ای نمی دیدیم!!! توی راه حرکت به سمت ساختمون بعدی به یه قبری که با رنگ سبز رنگ شده بود برخوردیم ولی اصلا به ذهنمون هم خطور نمیکرد که این قبر سرباز شیرازی امام زمان باشه و از طرفی هم تنها قبری بود که رنگ سبز شده بود و ما دیده بودیم.

یکم که دقت کردیم متوجه یه دل نوشتة زیبایی روی قبر که هیچ نشون و تابلویی نداشت شدیم و فهمیدیم که سرباز عبدالغفار خویی آخر ما رو لایق زیارت و خلوت خودش دونست و...... خوشا به حالش.

********

از اینجا میتونید فایل pdf داستان سرباز امام زمان (عج) در شیراز رو با حجم کم دریافت و مطالعه بفرمایید.

دریافت
حجم: 198 کیلوبایت

********

کاملاً با ربط:

باعث خجالت مومنین و شورای شهر و شهرداری شیراز بخاطر اوضاع تأسف انگیز قبر سرباز امام زمان، این خجالت زمانی بیشتر میشه که بدونین در چند متری قبرستان دارالسلام شیراز که مدفن شهدای 16 خرداد 1342 مردم شیراز نیز هست گور چند تن از بزرگان صوفیه که معتقد به امامت حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) نیستند به محل زیارت و تفرجگاه مسافران و مردم بویژه در ایام عید و سایر تعطیلات تبدیل شده است!

برای حفظ آبرو از گذاشتن عکس معذوریم.

کم کاری این روز های وبلاگ رو به بزرگی خودتون ببخشید... البته چند تا پیشنهاد خیلی جالب هم داشتیم!

 

پانوشت:

امروز روز جمعه است... و همچنان تو به دنبال یاران و ما به دنبال یارانه... یاایهالعزیز...

  • هـُـــــــــــــــرمان

نظرات  (۵)

سلام سایتت خیلی عالیه عزیز جان
به قول ما یزدی ها خیلی خشونه.
به ما هم سربزن.
اگه میخوای لینک بشی لینکم کنم.
زندگی به کامت باشد بدرود.
پاسخ:
سلام
نظر لطفتونه...
شمام وبلاگ جالبی دارید
یا علی...
من هنوز نتونستم برم اما یکی از دوستام که رفته...میگه واقعا باید رفت و دید.بهم میگفت حاجت میده وقتی از اون سرباز حرف میزد چشماش پر از اشک میشد.دوستدارم برم اما همهجا رفتن لیلقت میخواد....و اینم بگم واقعا صوفی ها اونجا رو تصرف کردند و متاسفم.
پاسخ:
توصیه میکنم حتما یه سر بزنید...
هم از نورانیت مرحوم سرباز (ره) استفاده می کنید و هم اندکی از غربت ایشون کاسته میشه
در مورد پیشنهادتون هم با اینکه علاقمند به اداره گروهی وبلاگ هستم اما محدودیت هایی هم فعلا وجود داره...
ممنون که نظراترا کامل چک می کنید.ولی خوشحال میشوم اگه شد در کنار شما چیزی یاد بگیرم...

سلام

یه سری با میریم انشا الله

پاسخ:
ان شاءالله...
  • ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • خدا رو چه دیدید شاید روزی من هم سرباز شدم. به نظرم اگه آقام بخواد و نفس لعنتی بذاره شدنی هست.
    اعوذ بالله من نفسی
    اه از این منِ من.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">