وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ...

هُــرمان به معنی هوش و ذکاوت

خودش گفت: برای آموزش فرستاده شدم

دوشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۲، ۱۰:۱۶ ق.ظ

 

کــــودکــان را بـــه پنــــج دلیــــل دوســــت دارمــــ :
1- "گـــــــــــریــــه مــــی کننــــد" چـــرا کـــه چشمــــان گــــریــان کـلیـــد بهشـــت اســـت
2- "قهـــــــر مـــــی کننـــد" ولـــــی زود آشتــــی میـکننـــد چــــرا کـه دلـی "بــی کینــه" دارنـــد
3- "چــــــــــــــیزی را زود خـــــراب میکننـــد" چـــــون "دلبستگــــی" بــه دنیـــا نــدارنـــد
4- "بـــا خـــــــــــاک بـازی مـــــی کــــنند" چـــــون "غـــــــرور" نــــدارنـــد
5- "هــــــــــر چـــــــــــه دارنــــــــد مــــی خــــــورنـــد" چــــون غـــمــــ فــــردا نـــدارنـــد

 

پیامبر اکرم (ص)

(اصـول کـافــی 6/50)

 

 

 

پا نوشت:

می گفت: اسمش را حســــین گذاشته ام، صدایش که میکنم...دلم اردی بهشت می شود.

  • هـُـــــــــــــــرمان

نظرات  (۸)

کاش میشد دوباره کودکی رو تجربه کرد...کاش میشد؟؟؟؟؟؟؟

/...

/...

/...

/...

کاش میشد:بچگی را زنده کرد
کودکی شد،کودکانه گریه کرد
شعر ” قهر قهر تا قیامت” را سرود
آن قیامت، که دمی بیش نبود
فاصله با کودکی هامان چه کرد ؟
کاش میشد ، بچگانه خنده کرد . . .

دوستان سلام،کمتر کسی پیدا میشه که نخواد به دوران بی آلایش ودرخشان کودکی برگرده!؟یادش بخیر،صبحهاکه باصدای اذان رادیو دو موج بابا بلند میشدیم وبرا گرفتن وضو ازهم سبقت میگرفتیم!آخه چند تاخواهربرادر بودیم!هرکی زودتر میرسید ،هدیه میگرفت.خدایا چه نماز با حلاوتی!!صبح که از خواب بلند میشدیم،یه سکه زیر بالش به شادیمون اضافه میکرد!توراه مدرسه کتاب بدست درس میخوندیم که مبادا وقت هدر بره!از مدرسه که میرسیدیم غذا خورده نخورده ،مشغول نوشتن میشدیم .باهم مسابقه میذاشتیم!شب که بابا ازاداره میومد ،برامون کتاب میخوند،بعدشم سوالها شروع میشد.هرکی درست جواب میداد جایزه میگرفت.اونوقتا برام سوال بود ،چرا بابا نصفه شبها نماز میخونه!؟یه شب بلند شدم ساکت فقط نگاش میکردم،چرا بابا گریه میکنه؟!بعداز نماز روبروش نشستم  باچشمهای کنجکاوم نگاهش میکردم!بابا برام گفت که وقتی بزرگ شدی،اگه برات مشکلی پیش اومد هرشب ،این نمازوبخون ،حتما مشکلت حل میشه! سالها از اون شب میگذره،بابااز پیش ما رفته ولی درسهایی که بهمون داد ف فراموش نشده!!!

تنها زمان کودکی بود که وقتی می خندیدم از ته دل بود...تنها ارزوی ما داشتن یه مداد رنگی 12 رنگ بود....دلم برای ان روز ها تنگ شد.

پاسخ:
تنها که باشی دل تنگی عادیه
هنوز دوستان با صفا و صمیمی پیدا میشن که بتونی باهاشون از ته دل بخندی
سلام تنها،تنهاییت رو با یکی قسمت کن!اونم تنهاست ولی محبتش بینهایته!با اینکه از هرچی تو عالمه مهربون تره ولی بازم تنهاست!وقتی لحظه هاتو باهاش  بگذرونی تازه میفهمی که چقد دیر شده!خودتو رها کن تو دامنش ،حالت خوب میشه !نامه هاشو بخون ،آروم میشی! الا بذکرالله تطمان القلوب
با سلام ،یک کلام!بخش جدید بی پیام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
سلام
بعضی از پست ها جنبه اطلاع رسانی داره و نیاز به نظر سنجی نیست...
هدف وبلاگ درگیر کردن فکر و ذهن مردم در مسایل خاص و نظر گرفتن در مورد اون نکته هست تا شاید تذکری باشد برای جامعه و موجب رفع ایراد و ابهام و یا حتی اصلاح...
این کار هم میتونه توسط حقیر انجام بشه هم توسط بزرگانی چون شما و دیگر کاربران

با سلام تلنگر جان ...

اری تنهایی را باید با کسی باشی که خوب درد تنهایی رو چشیده و  اون کسی نیست جز خدایی که هر وقت کم میاری فقط اونو صدا میکنیم.

خدایا ممنونم که تو رو داریم و ...

                                                                      متشکرم تلنگر جان

بادرود فراوان خدمت دوستان.این هفته با همت جوانهای مکتبی شهرمون ،دعای ندبه رو در جوار زیارتگاه امامزاده ای از فرزندان اعمه برگزار میکنیم.امید داریم که الطفات آقامون امام زمان شامل حال این مجلس بشود.
خوشا بحال شما که در سرزمین بهشتی مشهدالرضا ودرجوارآقا امام رضا ندبه انتظار دارید،همه ما رو دعاگو باشید.
با سلام وعرض تسلیت،دیروز خبر تصادف دلخراش اتوبوسها وکشته شدن عزیزان هم وطن را از رسانه ها دیدیم وشنیدیم! بدنبال علت ومعلول حادثه نیستم،که اینگونه اتفاقها هشداری است برای آدمیان که،همه ازاوییم وبسویش بازمیگردیم!هدف اینست که آیا برای سفر آخر آمادگی داریم؟هر لحظه ندا برسد که وقت تمام است،توشه راهمان چیست؟تا کی سوار بردنیا میتازیم وغافل از روز حسابیم!چشم تا باز کنیم عمرمان میگذرد،رهگذر کوچه ی دنیاییم همه!لختی درنگ باید!!!خیلی زود دیر میشود دوستان!!! از اینجا بهمه ی خانواده های داغدار تسلیت گفته ،مارا شریک غم خود بدانند.واز خداوند غفور برای ارواح عزیزان ازدست رفته آمرزش میطلبم. این حقیر سراپا تقصیر را دعا کنید.